امکان تطبیق نظریه های عینیت و نیابت در نسبت ذات و صفات الهی
- رشته تحصیلی
- فلسفه و کلام اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
- چکیده
-
پژوهش حاضر با محوریت نظریات عینیت در اندیشههای شیخ مفید، ابنسینا و صدرالمتألهین و نیز با محوریت نظریهی نیابت از منظر گروه معتزله، با بهرهگیری از منابع فلسفی و به روش کتابخانه ای، به بررسی امکان تطبیق نظریه عینیت و نیابت میپردازد. این پژوهش نشان میدهد که: نظریهی عینیت (با تقریرهای مختلف) قائل است که ذات واجب تعالی واجد تمام صفات کمالی و در مصداق عین صفات کمالی هستند؛ لذا تعدد صفات موجب کثرت و ترکیب در ذات حقتعالی نمیشود و به تبع آن، خود صفات نیز با یکدیگر عینیت مصداقی دارند. در بحث رابطهی ذات و صفات الهی شیخ مفید با جدایی مقام موصوف و صفت در مصداق و مفهوم قائل به تغایر مفهومی است. ابنسینا باتوجه به اشتراک لفظی صفات الهی و عدم امکان انتزاع مفاهیم متعدد از ذات بسیطِ واحد، قائل به عینیت مفهومی صفات است. ملاصدرا طبق اصول و مبانی حکمت متعالیه و با اعتقاد به امکان انتزاع مفاهیم متعدد از ذات بسیطِ واحد، قائل به تغایر مفهومی ذات و صفات حقتعالی است. باتوجه به گزارشهای تاریخی، انتساب نظریهی نیابت به معتزله درست نیست؛ ولی نظرات ضراربن عمرو، نظّام و ابوعلی جبایی را به نحوی میتوان تقریری از نظریهی نیابت عنوان کرد. نظریه نیابت، ذات الهی را خالی از صفات میداند( ذات نایب از صفات الهی است) و نظریهی عینیت (در خوانشهای شیخ مفید، ابنسینا و ملاصدرا) صفات الهی را در ذات او اثبات می کنند (عینیت مصداقی ذات و صفات الهی). در مبانی معناشناسی، نظریه ی نیابت قائل به تفسیر سلبی از رابطهی ذات و صفات الهی است، درحالی که نظریهی عینیت قائل به تفسیر اثباتی است. نظریهی نیابت قائل به شناخت صفات از افعال الهی درمبانی معرفت شناختی است، درحالی که نظریه عینیت به انکشاف ذات از صفات قائل است. اختلاف درمبانی و اصول هرکدام از نظریات عینیت و نیابت خصوصاً اختلاف این دو نظریه در مبانی هستی شناختی ، معرفت شناختی و معنا شناختی موجب حکم به عدم امکان تطبیق نظریه ی عینیت و نیابت در بحث رابطه ی ذات و صفات حقتعالی میشود.
-
ذات الهی، صفات الهی، نظریه عینیت، نظریه نیابت، وجودشناسی صفات
